دبیر فیزیک دبیرستانمان وقتی سرما را تعریف می کرد، آن را عدم وجود گرما عنوان می داشت؛ راست و دروغش به حساب او (البته دبیرامون هیچ موقع دروغ نمی گفتند پس تعریف قطعا درسته). اگر قیاسی داشته باشیم که در آن گرانی یعنی عدم وجود ارزانی و در نتیجه با گرانی، رفاه کاهش می یابد پس هزینه بالای زندگی موضوعی ناخوشایند خواهد بود.

گرانی

اخیرا خبری در رسانه ها منتشر شده است مبنی بر اینکه طبق آمار و ارقام، استان فارس در سال گذشته رتبه اول در گرانی و هزینه های بالا را در کشور به خود اختصاص داده است. یعنی این استان پهناور از لحاظ هزینه ها از استان تهران نیز بالاتر بوده است.

به قول یکی از دوستان باید تبریک گفت به خاطر تلاش مسئولین در رسیدن به این نقطه آرمانی و مطلوب! بگذریم از رتبه برتر این استان در بیکاری، جرم و جنایت و کشف مواد مخدر که از قضا در آن هم دستی بر آتش دارد و رتبه یک کشور است.

قصد سیاه نمایی نیز ندارم و کاندیدای مجلس هم نیستم که بگویند: "دوباره موسم انتخابات شد و شروع انتقادات!". برای این معلول ها، علل فراوان قابل ذکر است اما شاید مدیریت کلان مهمترین موضوعی باشد که در این امر دخیل باشد. راستی قصد قصاص پیش از جنایت نیز ندارم، چرا که حسین صادق عابدین، استاندار فعلی فارس چند صباحی بیشتر نیست که سکان اجرایی استان را در دست گرفته است؛ اما مروری بر گذشته شاید مفید فایده واقع شود و از آنجا که جلوی ضرر را هر کجا که بگیری، منفعت است و از طرف دیگر چون تاریخ تکرار پذیر است، صرفا سطوری را می نگارم.

کسانی که در فضای سیاسی، مدیریتی و حتی شهروندی استان فارس در دوسال و اندی ریاست روح الله احمدزاده - استاندار سابق فارس، معاون سابق رئیس جمهور و رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی کشور و بر اساس شنیده ها و توهمات سرپرست در نظر گفته شده برای ستاد انتخابات وزارت کشور - فعالیت یا حضور داشتند می دانند چه بر سر این استان مظلوم (!!) گذشت.

روح الله احمدزاده

هر روز درگیری مدیران، یک سوی تحصیل کردگان مدیر، اما بی تجربه! در سوی دیگر مدیران نه چندان تحصیل کرده، اما مشرف بر مسائل استان! یک طرف عده ای با شعار عدالتخواهی آرایش مدیریت سنتی استان را بر هم می زدند (که البته در بعضی مناصب آنقدر ریشه محکم بود که نتوانستند کاری از پیش ببردند) و از طرف دیگر روی کار آمدن کسانی که تا دیروز بزرگ کار فرهنگی اشان گذر از روبروی دکان روزنامه فروشی تجاوز نمی کرد!

استاندارش به جای پرداختن به مسائل کلان به پلمپ دکان های متخلف می پرداخت! 

جالب آنجا که برای مثال استاندار و فرماندارش (که از قضا این رابطه در شیراز به مصداق همان یار غار  بود) هم نتوانستند عدالت را در میان خودشان معنی کنند و در زمین خواری آخر مشخص نشد آن درست گفت یا این! یا قضیه آن فرمانداری که دوم خرداد را تجربه کرد با یقه باز، 3 تیر را هم تجربه کرد با یقه تا بیخ بسته شده! اصلا بی خیال ما را چه به ...

بگذار به قول همان دوستم، تبریک بگویم به مناسبت این همه تلاش مدیران و دلسوزان برای رسیدن استان فارس به درجات عالی در انواع نکبت و بدی ...

اما به قول یکی از دوستان وبلاگ نویس که ریگ های نکاتش را شماره گذاری می کند:

ریگ N ام : استاندار سابق فارس که این همه در سکان عالی اجرایی استان خوش درخشید (البته برای اینکه امر مشتبه نشود غرض همان افعال معکوس هست) و بعدها با رفتن بقایی از میراث فرهنگی، رئیس این سازمان شد، گویا اکنون برنامه های دیگر برایش تدارک دیده اند برای حضور در وزارت کشور ...

 خدا عاقبت همه را ختم به خیر بفرماید!